loading...
قونزیل
عبدالله ولایی بازدید : 17 پنجشنبه 04 تیر 1394 نظرات (0)
 سر وعده نرسیدیم و کمی دیرشده است

 اشک شاید که بر آن گونه سرازیرشده است

 گونه ات سیب ترین میوه دنیای خدا

که لبم در هوس چیدن آن پیرشده است

چه بگویم چو بپرسی ز دل خسته من

کی ، کجا ، یا چه کسی باعث تاخیرشده است؟

دشمن خونیِ جان خودم از دیدن تو

با تو ذرات وجودم همه تسخیرشده است

 دل من همچو سپاهی است که در حال شکست

عاقبت در غم عشق تو زمینگیرشده است

 باورم نیست که تو با همه خوبی هات

 دل دریایی ات اینگونه زمن سیرشده است

 گرچه از فاصله دور مرا می خوانی

 نوبت تا تو رسیدن به خدا دیرشده است

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 60
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 85
  • بازدید سال : 143
  • بازدید کلی : 2,410